یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ
وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ
درسی که یزید به آدمیان آموخت
این بودکه هرگز
درسودای باطل خویش آفتاب آزادی و حق را نتوان خاموش کرد
یزی دبه آدمیان این درس را آموخت که
تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گزاف
یزیدی که ادب طلب وتمنا نمی دانست
حسین را به مصالحه ی با باطل خود فرا خواند و او را از طغیان علیه خود برحذر داشت
یزید به آیندگان آموخت
که راه گریز از یزید ماندن ؛سوارشدن بر کشتی نجات حسین است
یزید از حسین اسطوره ی آزادی و آزادگی به جهانیان معاصر وآیندگان نشان داد
و مردم را سالهای متمادی برسفره ی درسهای حسین نشاند
**************
یـزیـد بن معاویه نامهاى به همراه اشعارى براى عبداللّه بن عباس یا طبق نقلى، براى عمرو بـن سـعـیـد، حـاکـم مکه فرستاد تا آن را در مراسم حج بخواند، یزید چون از روحیه مردم مدینه و روحـیـه سـلحشورى سیدالشهدا علیه السلام مطلع بود و مىدانست که آنان زیر بار حکومت غاصبانه یزید نـمـىروند، تصمیم گرفت از باب مصالحه و نرمش،از وقوع جنگ جلوگیری کند، زیرا مىدانست جنگ و کـشـتـه شـدن حـسین بن على علیه السلام براى او گران تمام مىشود،
مردم مدینه وقتى اشعار یزید را دیـدند، آن را خدمت امام حسین علیه السلام فرستادند، رهبر آزادگان جهان با یک نظر به فراست دانست کـه ایـن اشـعـار را یزید فرستاده، لذا در پاسخ او به یک آیه از قرآن کریم بسنده کردند که خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله مىفرماید:
بـسـم اللّه الـرحمن الرحیم
"فان کذبوک فقل لی عملی و لکم عملکم انتم بریئون مما اعمل و انا بری مما تعملون./ والسلام"
؛ اگـر کـفـار تـو را تـکـذیب کردند، بگو من مسؤول اعمال خودم هستم و شما هم مسؤول اعمال خودتان، شما از اعمال من بیزار هستید و من هم از آنچه شما انجام مىدهید بیزار هستم.
اینک چند نمونه از اشعار یزید:
یا قومنا لا تشبوا الحرب اذ سکنت تمسکوا بحبال الخیر واعتصموا
قد غرت الحرب من قد کان قبلکم مـن القـرون و قـد بادت به الامـم
فانصفوا قومکم لا تهلکوا بذخا فرب ذى بذخ زلت به القدم (1)
"آتش جنگ را که خاموش است شعلهور نسازید،
و به راه خیر چنگ بزنید. جنگ، اقوام گذشته را مغرور کرد و جمیعتهائى را نابود ساخت.
در حـق خـویـشـان خـود، نـیـکـى کنید و کبر و بزرگى را کنار بگذارید که چه بسا افراد متکبر قدمهایشان لغزید."
تحلیل پاسخ امام علیه السلام
سیدالشهدا علیه السلام با تمسک به آیه شریفه سوره یونس، اعلان برائت از کفار و مشرکین و منافقین و همه دشـمـنـان اسلام مىنماید که اصولا هیچ راه مصالحه و سازش با آنها وجود ندارد و در واقع این آیه اجـمالى است از آنچه در سوره کافرون آمده که شش نفر از کفار به رسول خدا صلی الله علیه و آله پیشنهاد کردند کـه:
"یک سال تو خدایان ما را عبادت کن، یک سال هم ما خداى تو را پرستش مىکنیم، در نتیجه اگـر مـسـلـک ما بهتر بود، تو ضرر نکردهاى، و اگر دین تو بهتر بود، ما ضرر نکردهایم و شریک در کیش تو شدیم." (2)
اما در این حال سوره کافرون نازل شد و پاسخ محکمى به همه این پیشنهادات داد، زیرا قرآن کریم هـرگـونـه هـمکارى و مساعدت و مودت و دوستى و مطاوعه و سازش با کفار و مشرکین و دشمنان اسلام را ممنوع کرده است. خـداونـد مـتعال میفرماید:
"یا ایهاالذین امنوا لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیا تلقون الیهم بالمودة و قد کفروا بما جاکم من الحق"(3)
اى مؤمنین! دشمنان من و خودتان را، دوست نگیرد، شما نسبت به آنها اظهار محبت مىکنید در حالی که به آنچه از حق براى شما آمده کافر شدهاند.
مفسرین چنین نقل کردهاند که شان نزول آیه در مورد حاطب بن ابى بلتعه است.
پینوشتها:
1- مقتل خوارزمى، ج1 / ص 2/ تاریخ ابن عساکر، ص 203 ناسخ ، ج2، ص 28.
2- مجمع البیان 10/552 / تفسیر فخر رازى 32/144.
3- ممتحنه / 1.
* تمامی حقوق مربوط به این اثردر انحصارمولف محفوظ می باشد